سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو کار با هم چه ناهمگون است و ناسازوار ، کارى که لذتش رود و گناهش ماند ، و کارى که رنجش برود و پاداشش ماند . [نهج البلاغه]
تنهایی
درباره



تنهایی


سحرشفیعی
پیوندها
منطقه و جهان آبستن حوادث خوش یمن
هم نفس
KING OF BLACK
سفیر دوستی
.: شهر عشق :.
فرق بین عشق و دوست داشتن
هگمتانه
مشاوره - روانشناسی
دانشجویان ورودی 85 زمین شناسی خواف
دانلود هر چی بخوایی...
Dark Future
Manna
مردود
جام جهان نما
گروه اینترنتی جرقه داتکو
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
گروس سرای آشنا
ایرانی یعنی عشق
اصولی رایانه
پرسپولیس
کلبه ی عشق
راهی به سوی اینده
ایرانیان ایرانی
باشگاه پرواز
سکوت پرسروصدا
عاشق دربدر
نبض شاه تور
صل الله علی الباکین علی الحسین
متالورژی_دانلودکده ی مهندسی متالورژی Rikhtegari.ir
غلط غو لو ت
آزاد اندیشان
وبلاگ هواداران محسن یگانه
شهد
من + تو = ما
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
الکتروتکنیک
جیگر نامه
سه ثانیه سکوت
شهدا شرمنده ایم
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
مسائل شیطان پرستی در ایران و جهان
محبت و عشق
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
پسری ازنسل امروز
شقایق.......گل همیشه عاشق
عسل....
جبهه مدیریت
ایران در پیچ و خم تاریخ
خریدار غروب
عاشقانه
فروشگاه اینترنتی نشریه ی دوستی شعبه یک
عشق نردبانی برای لمس رویا ها
یکی بود هنوزهم هست
شاخه شکسته
چاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟)
عاشق تنها....
رویاهای یک عاشق
نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا )
music 90
یه دختر تنها
تنهایی من
دیار غم
حروفهای زیبای انگلیسی
آبی های لندن
جوجواستان
علاقه به کف پا و فلک
پلنگ صورتی
روژمان

 

 

 

  نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن



    ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...


    کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...


    کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم


    و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است


    میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...


    کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...


    میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود


    میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحرشفیعی 90/6/21:: 10:27 صبح     |     () نظر

انتظار

شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه.اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی !

 تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد!

 تنهایی،چشم براه بودن،غم،غصه،نا امیدی،شکنجه روحی،دلتنگی،صبوری،اشک بیصدا،

هق هق شبونه،افسردگی،پشیمونی،بی خبری و دلواپسی و .... !

برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد

 و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد

 تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!!

 متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد...

و قبل از همه ی اینها متنفرم از انتظار ...

 از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحرشفیعی 90/6/21:: 10:25 صبح     |     () نظر

 

 

 

تیک تیک ساعت دوباره عشق و به یادم می یاره  
                                                      نگاه عاشق تو رو به یاد چشمام می اره 
حرف های بچه گانه ای که می زدیم به همدیگه
                                                     اشک های بی غروری که همش می ریخت با یک گله
چه روزای شیرینی بود اون لحظه های عاشقی
اون رویای قشنگی که ساختیم با هم از زندگی
                                                         ثانیه های بی کسی اصلا تمومی نداره
انگار باید تنها باشم تا اخر عمر با غصه
دلم می خواد بیا پیشت چرا خدا تورو گرفت
                                           ای کاش می شد به جای تو منو از دنیا  می گرفت                                                                                                

 


 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحرشفیعی 90/6/21:: 10:20 صبح     |     () نظر

 

میتوان تنها شد
میتوان زار گریست
میتوان دوست نداشت
و دل عاشق آدمها را زیر پاها له کرد
میتوان چشمی را به هیاهوی جهان خیره  گذاشت
میتوان صدها بار علت غصه دل را فهمید

میتوان...
میتوان بد شد و بد دید و بد اندیشه نمود!
آخرش هم تنها میتوان تنها رفت...
با جهانی همه اندوه و غم و بدبختی...
یادگاری؟ همه جا تلخی و سردی و غرور
فاتحه؟ خوب شد که رفت! عجب آدم بد خلقی بود!
ولی ای کودک زیبای دلم، آن ور سکه تماشا دارد
...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحرشفیعی 90/6/15:: 10:42 صبح     |     () نظر

هرگز نمیخواستم در دام عشق اسیر شوم...

هرگز نمیخواستم به تو دل ببندم و عاشق شوم!

هرگز نمیخواستم غروب شیرین زندگی ام را تلخ ببینم ،

شبها بیدار بمانم و تک تک ستاره ها را به یادت بشمارم!

هرگز نمیخواستم اینگونه شوم ،

دل آرامم را در غوغای عشق گم کنم و در غم دلتنگی ات بنشینم!

نمیخواستم به چشم دیگران یک دیوانه باشم ،

 همه بگویند دلت جای دیگری است و درمانده باشم!

نمیخواستم روزی بیاید که با چشمهای خیس برایت نامه عاشقانه بنویسم ،

بگویم که طاقت دوری ات را ندارم و هنوز باید در حسرت لحظه دیدار بنشینم!

هرگز نمیخواستم روزی بیاید که حرفهایم تکراری باشد ،

صبح تا شب بگویم دوستت دارم ، عاشقت هستم

و زندگی ام مثل حبابی روی آب باشد!

نمیخواستم لحظه ای بیاید که از فردا بترسم ،

ترس از این داشته باشم که فردا دیگر تو با من نباشی و من دوباره تنها شوم!

نمیخواستم عاشق شوم ، نمیخواستم لحظه ای بیاید که تنها بهانه دلم تو باشی ،

 تنها نیازم گرفتن دستهایت باشد و تنها آرزویم به تو رسیدن باشد!

هرگز نمیخواستم .... هرگز نمیخواستم! 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحرشفیعی 90/6/15:: 10:33 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4      >