سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آموزش دانش کفّاره گناهان بزرگ است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
تنهایی
درباره



تنهایی


سحرشفیعی
پیوندها
منطقه و جهان آبستن حوادث خوش یمن
هم نفس
KING OF BLACK
سفیر دوستی
.: شهر عشق :.
فرق بین عشق و دوست داشتن
هگمتانه
مشاوره - روانشناسی
دانشجویان ورودی 85 زمین شناسی خواف
دانلود هر چی بخوایی...
Dark Future
Manna
مردود
جام جهان نما
گروه اینترنتی جرقه داتکو
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
گروس سرای آشنا
ایرانی یعنی عشق
اصولی رایانه
پرسپولیس
کلبه ی عشق
راهی به سوی اینده
ایرانیان ایرانی
باشگاه پرواز
سکوت پرسروصدا
عاشق دربدر
نبض شاه تور
صل الله علی الباکین علی الحسین
متالورژی_دانلودکده ی مهندسی متالورژی Rikhtegari.ir
غلط غو لو ت
آزاد اندیشان
وبلاگ هواداران محسن یگانه
شهد
من + تو = ما
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
الکتروتکنیک
جیگر نامه
سه ثانیه سکوت
شهدا شرمنده ایم
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
مسائل شیطان پرستی در ایران و جهان
محبت و عشق
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
پسری ازنسل امروز
شقایق.......گل همیشه عاشق
عسل....
جبهه مدیریت
ایران در پیچ و خم تاریخ
خریدار غروب
عاشقانه
فروشگاه اینترنتی نشریه ی دوستی شعبه یک
عشق نردبانی برای لمس رویا ها
یکی بود هنوزهم هست
شاخه شکسته
چاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟)
عاشق تنها....
رویاهای یک عاشق
نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا )
music 90
یه دختر تنها
تنهایی من
دیار غم
حروفهای زیبای انگلیسی
آبی های لندن
جوجواستان
علاقه به کف پا و فلک
پلنگ صورتی
روژمان

با نفس های شبم پیوندی است.

پرتویی لغزد اگر بر لب او،

گویدم دل: هوس لبخندی است.

***

خیره چشمانش با من گوید:

کو چراغی که فروزد دل ما؟

هر که افسرد به جان، با من گفت:

آتشی کو که بسوزد دل ما؟

***

خشت می افتد از این دیوار.

رنج بیهوده نگهبانش برد.

دست باید نرود سوی کلنگ،

سیل اگر آمد آسانش برد.

***

باد نمناک زمان می گذرد،

رنگ می ریزد از پیکر ما.

خانه را نقش فساد است به سقف،

سرنگون خواهد شد بر سرما.

***

گاه می لرزد باروی سکوت:

غول ها سر به زمین می سایند.

پای در پیش مبادا بنهید،

چشم ها در ره شب می پایند!

***

تکیه گاهم اگر امشب لرزید،

بایدم دست به دیوارگرفت.

با نفس های شبم پیوندی است:

قصه ام دیگر زنگار گرفت.

*****


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحرشفیعی 90/5/4:: 11:8 صبح     |     () نظر

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را

اینگونه به خاک ره میفکن ما را

ما در تو به چشم دوستی می بینیم

ای دوست مبین به چشم دشمن ما را


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحرشفیعی 90/5/4:: 11:6 صبح     |     () نظر

«خانه دوست کجاست؟» در فلق بود که پرسید سوار

آسمان مکثی کرد

رهگذر شاخه نوری که بر لب داشت به تاریکی شن‌ها بخشید

و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:

«نرسیده به درخت، کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است

و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است.

می‌روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می‌آرد

پس، به سمت گل تنهایی می‌پیچی

دو قدم مانده به گل

پای فواره جاوید اساطیر زمین می‌مانی

و تو را ترسی شفاف فرا می‌گیرد

در صمیمیت سیال فضا، خش‌خشی می‌شنوی

کودکی می‌بینی

رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور

و از او می‌پرسی

خانه دوست کجاست؟»


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحرشفیعی 90/5/4:: 11:4 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4