امروز در غروب غربت دلتنگی های دلم
با تو سخن می گویم ای عشق آسمانی ام
و می دانم که تو
چون همیشه مهربان و عاشق
در انتظار دلی هستی که لحظه ا
به یادت اشک
نگاه عاشقانه ات به روزهای ساکت زندگیم
رنگ طراوت و حرکت بودن می بخشد
و من در التهاب این سکون و حرکت
در تحیـّر بی کسی و تنهایی به دنبال شنیدن کلام تو
مسیری عاشقانه می پیمایم
تا در انتهای آن به آرامشی دلخواه رسم
تو رویای عاشقانه ام شدی تا در شب های مهتاب
یادآوری یادت ...
عشق مرده ی قلبم را روحی الهی ببخشد
بهار عشق من !
امروز در نیازی روحانی ... به تو روی آوردم
نوشته شده توسط
سحرشفیعی
90/4/13:: 2:3 عصر
|
() نظر