بازم نشستم توخلوت تنهایی هام زیر آسمون شب...خیلی ها عاشق اسمون وتاریکی و شب هستند...اما...اما شب
واسه من نماد آرامش ونیازه...
نیازه تنها معبود هستی...میدونم اون کسی که نیازمندش هستم هرلحظه و هر جایی هست مکان وزمان خاصی نداره...اما
شب...اسمونش...مهتابش...ستاره هاش...عاشق ترم میکنه...
وقتی دل میسبارم به نسیم شب وگم میشم تو سیاهی و سکوتش میشم هم صدای فریاد و گفته میشه همه نگفتنی هام ...وقتی گفتنی هام تموم
میشه وقتی اشکام خیس میکنه گونه هامو همراه شبنم صبح روتن خیس گیاهان اروم میشم وتموم میشه بیقراری هام...
سبک میشه تن خاکیم و جون میگیرهواسه پرکشیدن ...
وقتی تنها همدم وهمراز ادم یه خودکار وکاغذ باشه تو سکوت شب...وقتی همراه ناله هات سوز ونسیم باشه میون شاخه های خشک بی
برگ میفهمی شب یعنی چی.....
کلمات کلیدی: