راســـــــــــــــت می گفتند همیشه زودتر از آن که بیندیشی اتفاق
می افتد من به همه چیز این دنیا دیــــــــــــــــــــــــــــــر رسیدم زمانی
که از دست می رفت و پاهای خسته ام توان دویدن نداشت چشم
می گشودم همه رفته بودند مثل "بامدادی" که گذشت و دیر فهمیدم
که دیگر شب است "بامداد" رفت رفت تا تنهایی ماه را حس کنی
شکیبایی درخت را و استواری کوه را... من به همه چیز این دنیا دیر
رسیدم به حس لهجه "بامداد" و شور شکفتن عشق در واژه واژه
کلامش که چه زیبا می گفت "من درد مشترکم" مرا فریاد کن...!
کلمات کلیدی: