فرستنده :
مهران گلي
چهارشنبه 90/7/13
عادت ما آدم هاست, سيگار هم کامش را که داد,
زير پا له مي کنيمش.
فرستنده :
محمد حسن اسايش
جمعه 90/7/8
بيا اي عزيز دل وجان بيا بيا اي نگهبان قر آن بيا
جهان تشنه ي جلوه ي روي توست پذيراي آن روي نيکوي توست
همه جان ودلهاي ما سوي توست ستم ديده اندر تکاپوي توست
بيااي عزيز دل وجان بيا بيا اي نگهبان قر آن بيا
ندارد صفا بي تو اين زندگي بود زندگيها همه بندگي
رژيم جهان گشته درندگي ندارد حقيقت درخشندگي
بيا اي عزيز دل وجان بيا بيا اي نگهبان قر آن بيا
همه کودک پرورشگاه تو همه ريزه خواران درگاه تو
کنيم ديده خاک گذر گاه تو بيا اي که اکنون بود گاه تو
براي بر اندازي ظلم و کين براي سرافرازي مسلمين
براي نجات بزر گان دين براي تعالي دين مبين
بيا اي عزيز دل وجان بيا بيا اي نگهبان قرآن بيا*
*-ص 19 -کتاب شرود هاي مهدي -گردآورنده :حسين حقجو-انتشارات قلم -قم
فرستنده :
محمد حسن اسايش
جمعه 90/6/11
تويي زحال دل من گواه ، مهدي جان که کرده هجر تو،روزم سياه ، مهدي جان
فروغ ديده ي درماندگان بي ياور به سائل در خود کن نگاه مهدي جان
فقير، دست گدايي به که؟ دراز کند منم گدا وتويي پادشاه ، مدي جان
بيا بيا که به بازارآرزوها يم متاع من همه شد اشک وآه ، مهدي جان
اگر زگرد گنه ديده ام نديده تو را بر آورش تو زگرد گناه ، مهدي جان
گراشتباه بود راه ورسم زندگيم مرا بدر کن ازاين اشتباه ، مهدي جان
براي مادرپهلو شکسته ات ، زهرا بغير تو که؟ بود دادخواه، مهدي جان
به انتظار توشد پير(کربلايي) بس بمانده ديده ي حسرت به راه ، مهدي جان
بچاه جهل گر افتاده ام زناداني زراه لطف برآرم زچاه ، مهدي جان
زجور زخم زبانها دلم بدرد آمد دوايدرد تويي ازالاه ، مهدي جان
بحق خون شهيدان راه آزادي بگيردست من بي پناه ، مهدي جان-----
صاحب زمان
اي مايه ي آميد يا صاحب الزمان جانم بلب رسيد يا صاحب الزمان
اي کشتي نجات ،اي حجت خدا! اي منجي بشر، سلطان ورهنما
دل طالب توهست برديدنم بيا شد ديده ام سپيد ، يا صاحب الزمان
ديگر نمانده تاب ،خورشيد دين! بتاب کن روز شيعيان، روشن چو آفتاب
از کثرت گناه ، عالم در انقلاب کي ؟ مي شوي پديد، يا صاحب الزمان
اي منتظر! شده دنيا پر از فساد از پرده شو برون در راه عدل وداد
باذوالفقار خود ، بر پا نما جهاد جدت شده شهيد يا صاحب الزمان!
لطفي کن وبيا ، قرآن بود غريب احکام آن بود نزد بشر عجيب
قرآنيان شدند در خدعه وفريب لطفي نما بيا ، اي بهترين حبيب!*
*-اثرطبع نادعلي کربلايي -به نقل ازارمغان کربلا-صص:302-304-موسسه مطبوعاتي خزر-تهران